محمدبن عبداللّه بن حسن در مدينه دعوت خويش را آشکار کرد و بر مکه و مدينه چيره شد. برادرش ابراهيم بن عبداللّه بصره را گرفت و برادر ديگرش ادريس بن عبداللّه به برخي از شهرهاي مغرب دست يافت؛ پس ابوجعفر منصور خليفه عباسي عيسي بن موسي را با سپاهي انبوه به جنگ او فرستاد. در مدينه نبردي روي داد و محمد در آن جنگ کشته شد. پس از آن منصور عيسي بن موسي را به جنگ ابراهيم بن عبداللّه بن حسن بن حسن گسيل داشت...
گروهي کشته شدن او را راست دانستند و از مغيرة بن سعيد عجلي روي گردانيده، بيزاري جستند و گفتند: سخن وي - درباره محمدبن عبداللّه بن حسن بن حسن مهدي آينده است و خداوند و پادشاه جهان گردد - دروغ است؛ زيرا که او کشته گرديد و پادشاهي روي زمين را نيافت.
گروهي ديگر در دوستي و پيروي از مغيرة بن سعيد عجلي، استوار مانده، گفتند: محمدبن عبداللّه هرگز کشته نشده و او مهدي آينده است. وي از ديدگان مردمان ناپديد گشته و در کوه حاجر - که در ناحيه نجد است - پنهان زندگي ميکند.
روزي که خدا فرمان دهد، از آنجاي بيرون ميشود و پادشاه روي زمين ميگردد. و مردمان در ميان رکن و مقام دست بيعت به او ميدهند و از مردگان هفده مرده زنده ميکند و هر يک از ايشان را حرفي از حروف اسم اعظم ميبخشد و آنان لشکرها ميکشند. [2] .
پی نوشت ها:
[1] ر.ک: الملل والنحل، ج 1، ص 194.
[2] الفرق بين الفرق، ص 32 - 30 ر.ک: فرهنگ فرق اسلامي، ص 393.